دختر دوم من عرفانه دختر دوم من عرفانه ، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 7 روز سن داره

دنیای من و دخترام

گلاب کیری سال نود و یک

ریحانه و عرفانه عزیزم الان دو تایتون از خستگی خوابیدید امروز بهتون خیلی خوش گذشت صبح رفتیم قم و بعدش رفتیم کاشان. قمصر کاشان گلابگیری بود و بسیار زیبا و دیدنی . ریحانه تو با دقت به باغ گل ها نگاه می کردی و روش درست کردن گلاب رو می دیدی و عرفانه عزیز تو هم حواست به جوجو ها پرت می شد. عزیزای دلم از این که شما رو غرق لذت می دیدم کیف می کردم با تمام وجود دوستتون دارم. ...
12 ارديبهشت 1391

مشهد

عزیزای دلم الان که دارم می نویسم بعد از شش روز که رفته بودیم مشهد برگشتیم. خیلی به هممون خوش گذشت بابا حجت هم از کیش اومد و کنار ما بود. حرم امام رضا خیلی با صفا بود. ریحانه تو که با چادر به حرم می آمدی و عرفانه تو هم از دیدن جوجو ها اونجا به وجد می آمدی و مدام می گفتی جو جو .
10 ارديبهشت 1391

بدون عنوان

من خیلی دوست دارم هر چی را به دخترهام می خوام یاد بدم در قالب قصه باشه الانم می خوام بنویسمشون که در اینده هم انها استفاده کنند. عزیزای دل مامان عاشقتونم
2 ارديبهشت 1391

بدون عنوان

نوشتن دلنوشته حال وهوای خاصی دارد که من آن را خیلی دوست دارم اگر به من سر زدید از گوشها ی دلتون یک نشونه برای من بزارید منتظرتون هستم
2 ارديبهشت 1391

روز زیارت

امروز هممون برای زیارت رفتیم شاه عبدالعظیم الحسنی. بعدش هم رفتیم سر خاک آقاجون. عرفانه عزیزم من داشتم زیارتنامه می خواندم که تو با اون دست و پای کوچولوت توی حرم از ما دور شدی قربون تو برم ریحانه که رفتی و خواهرت رو آوردی . ...
1 ارديبهشت 1391

پارک

باز ما برای رفتن به پارک تصمیم گرفتیم و بر خلاف همیشه دم در پارک پایداری یه جای پارک خیلی خوب برای ماشین بود. شما دو گل خوشگل خاله با مامانتون پیاده شدید که تا اومدی بری توی محوطه بازی بادی گرفت نه این جور که در عرض سه دقیقه همه از پارک در رفتد ولی ریحانه ما باز هم برای تو نشستیم گفتیم شاید باد قطع شه که دیدیم نه بابا. اون وقت خودت گفتی بریم. ...
1 ارديبهشت 1391